در حقیقت، به نظر میرسد ظهور تکنولوژیهایی مانند برق رسانی، تلفن، طلوع عصر خودرو، اختراع استیل زنگ نزن و آمپلی فایر (تقویتکننده) رادیو در قرن نوزدهم، عامل تقویت این رشد باشد. حتی محققان مطلع امروزی نیز نتوانستهاند قدرت دگرگونکننده این پیشرفتها را دريابند. حال در ژانویه سال 2012، شاهد سه تحول عظیم تکنولوژیکی دیگر هستیم که توانایی رقابت با پیشرفتهای بزرگ قرن گذشته را دارند. آمریکا مرکز تمام این تحولات است: دادههای غول آسا، تولیدات هوشمند و انقلاب وایرلس (اینترنت بیسیم).
فناوری اطلاعات وارد عصر دادههای غول آسا شده است. قدرت پردازش و ذخیره دادهها تقریبا رایگان است. آیفون یک دستگاه جیبی است و دارای قدرتی محاسباتی است که پردازندههاي آیبیام (IBM) دهه هفتاد به گرد پای آن نیز نمیرسند. اینترنت در حال تبدیل شدن به یک ابر سراسری است که همه جا را تحت پوشش قرارخواهد داد. شبکهای است از هزاران پایگاه اطلاعاتی که هر کدام از آنها ابرکامپیوتر 1990 را به زانو در ميآورد. از رسانه اجتماعی گرفته تا انقلابهای پزشکی، همگی بر مبنای تحلیلهای دادهای قرار دارند. شاهکارهای نجومی پردازش دادهها باعث ایجاد خدمات و بازارهای غیرقابل باوری شده است. تحول دوم چیست؟ تولیدات هوشمند. از زمانی که هنری فورد طرح اقتصادی «تولید انبوه» را به اجرا گذاشت، این امر اولین تحول بنيادی بوده است. در حالی که هماکنون مدیریت زنجیره تامین در سیستمهای اتوماسیون و اطلاعاتی اعمال شده است، در حال ورود به دورهای هستیم که طرز ساخت قطعات فیزیکی با ظهور علم مواد به کل متحول شده است. مهندسین به زودی شروع به ساخت و طراحی از سطح مولکولی، بهینهسازی کیفیتها و حتی تولید مواد جدیدی خواهند کرد که کیفیت را بسيار افزایش داده و باعث کاهش پسماند میشود. ابزارها و تولیدات امروزی بر پایه موادی هستند که کامپیوتری تولید شده و تا همین چند سال پیش اصلا وجود نداشتند، موادی از قبیل: آلياژهای جدید فلزات، گرافین (Graphene) به جای ترانزیستورهای سیلیکون (گرافین و سیلیکون، کلاس نوینی از مواد بنيادی و الکترونیکی را ارائه میکنند)، و متامتريالها (meta-materials)با ویژگیهایی مانند نامرئی کردن اشيا که در هیچ جای دیگر يافت نمیشود. این عصر مواد جدید وقتی با تولید سه بعدی ترکیب شود، رشد اقتصادی زيادی را همراه خواهد داشت. تولید سه بعدی، به تولید کاملا دیجیتالی نیز معروف است، و به زبان ساده؛ یعنی تولید ابزار و قطعات با استفاده از قدرت کامپیوتر، لیزر و پودرهای فلزی و پلاستیک. هماکنون قطعاتی نیز با کاربردهای ارزشمند مانند کاشت مفاصل ران مختص بیمار يا کاشت دندان، يا قطعات سبک و سنگین هواپیما تولید میشوند. و در آینده، شام آخر: شاهد تولید کاملا کامپیوتری محصولات، از چرخها گرفته تا ماشینهای ظرف شویی خواهیم بود. عصر تکامل يافته طراحی و تولید کامپیوتری نزدیک، مانند انقلابی که در کشاورزی برای کشت محصولات به وجود آمد، تحول عظیمی در تولید به وجود خواهد آورد که نيازمند نیروی کار متخصص و با استعداد است. در نهایت، انقلابی در ارتباطات در راه است که در آن بیشتر انسانهای روی زمین به طور بیسیم با هم ارتباط برقرار خواهند کرد. تاکنون هرگز میلياردها و به زودی میلياردها نفر بیشتر قادر نبودند تا در آن واحد با هم ارتباط برقرار کنند، کارهای اجتماعی انجام دهند و تجارت کنند. نتایج ظهور اتصال بیسیم به بزرگی اتفاقاتی است که بعد از طلوع تلگراف/تلفن افتاد. هم زمان با کلود (the cloud) (سیستم اینترنت بیسیم که از آن برای پوشش سراسری شهرهای لندن در بازیهای المپیک از آن استفاده خواهد شد)، دنيای وایرلس، اتصال ارزان، قدرت پردازش و اطلاعات را تقریبا برای همه و درهمه جا فراهم میکند. همانند بهار عربی، این موضوع هم باعث تحولی عظیم میشود و هم فرصت بسيار خوبی به همراه خواهد داشت. و باید دوباره گفت که مهد این تکنولوژی در آمریکاست و در آنجا نیز راهاندازی میشود. تکنولوژی سوخت رشد اقتصادی، اجتماعی و ارتقای سطح زندگی را تامین میکند که این آخری در معيارهای زیست محیطی و بهداشتی نمود پیدا میکند. ضمنا، افراد کمی هستند که این امر را انکار کنند. این سه شاخص، معرف آمریکا هستند و برای تحقق وعدههای تکنولوژی اهمیت بسياری دارند: جمعیت جوانان ما، فرهنگ پويا و نظام آموزشی متمایز. اول، جمعیت شناسی. تا سال 2020، جمعیت آمریکا از چین و منطقه یورو، تازه اگر چنین منطقهای وجود داشته باشد جوانتر خواهد بود. جمعیت جوان چیزی فراتر از پایگاه نیروی کار و پرداختکنندههای ماليات با خود به همراه خواهد داشت: این جمعیت چنان انرژی پرفشاری (قدرتمندی) دارد که میتواند هر چیزی را به سمت جلو حرکت دهد. با تجربه فراوانی که بزرگترهایشان در اختيار آنان میگذارند، رابطه جوانان و رشد اقتصادی (ايالاتمتحده هنوز بزرگترین اقتصاد دنيا میباشد) را نمیتوان دست کم گرفت، به خصوص در زمینه دو نیروی عظیم دیگر، یعنی فرهنگ و نظام آموزشی ما.
فرهنگ آمریکایی با دوران چالش و تحول آمیخته است. فرهنگ را نمیشود در یک شب تغییر داد يا کپی کرد. فرهنگ مشخصه مردمی است که تمایل چندانی برای تغییر آن ندارند و به قول فیزیکدانها به اصطلاح اینرسی بالایی دارند. فرهنگ ما توسط شاخصهای قدرتمند غیرقابل انکاری از این قبیل از دیگر فرهنگها متمایز است: روشن فکری، ریسکپذیری، سختکاری، بازیگوشی، پشتیبانی از ایدههای نوین نوپا که دژی بیخطر از اندیشههای تحولگرایی میباشد. اپل يا استیوجابزها کجا دیگر میتوانستند ظهور پیدا کنند؟ حال نوبت نظام آموزشی ماست که به دلیل مناسب نبودن برای چالشهای جهانی از آن انتقاد میشود. با این وجود، آموزش عالی آمریکا به خاطر انعطافپذیری و فلسفههای آموزشی متمایز، دورههای تحصیلی و اساتید، پا را از معيارهای آماری فراتر میگذارد. دامنه وسیعی از روشها در دانشگاهها و کالجهای آمریکا وجود دارد که قابل قبول است، اما قطعا تا حدودی مناسب دانشآموزان و آینده نیست. باید به ياد داشت که نیمی از صد دانشگاه برتر دنيا در آمریکا قرار دارند، واقعیتی که افزایش حضور دانشجويان خارجی مهر تاییدی بر آن است. البته، کشورهای دیگر نیز دانشگاههای خوبی دارند و بسياری بیشتر، در طول زمان ظهور پیدا خواهند کرد، اما باز هم مرکز اصلی، آمریکا خواهد بود.
نظرات شما عزیزان: