2- چشم انداز / دورنما / منظر / آرمان / آینده متصور و یا آینده مطلوب
آرمانها در واقع همان اهداف استراتژیک هستند مشروط بر اینکه غیر قابل دسترسی نباشند و در برخی منابع چشم انداز به دو بخش ایدئولوژی اصلی و متصور تقسیم گردیده است
3-ارزشها / ایدئولوژی / بایدها / نبایدها
ارزشهای سازمانی زیر بناهای فرهنگ سازمانی هستند ، یعنی چیزی که شرط بقا و رشد سازمان است و به عبارت دیگر اصول و راهنمای سازمانها بوده و به عنوان رهنمودهایی جهت تصمیم گیریها و رفتار در سازمان مورد توجه قرار می گیرند و ماموریت سازمان در این راستا شکل می گیرد . لذا در شرایط متغیر آنچه تغییر می کند ماموریت است و نه ارزشهای سازمان
4-شناخت و تحلیل محیط داخلی / خارجی
عوامل داخلی و درونی ، عواملی هستند که در درون شرکت وجود داشته و از نظر اداری و رسمی تحت کنترل سازمان می باشند . همچنین عوامل خارجی و یا بیرونی نیز عواملی هستند که خارج از کنترل شرکت بوده ولیکن به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر عملکرد شرکت تاثیر می گذارند.
شناسایی و تجزیه و تحلیل هریک از عوامل داخلی و خارجی شرکت منجر به تهیه فهرست نقاط قوت و ضعف ( ناشی از تجزیه و تحلیل عوامل داخلی شرکت ) و فرصت ها و تهدیدها ( ناشی از تجزیه و تحلیل عوامل خارجی شرکت ) خواهد شد.
5- ذینفعان / موکلان استراتژیک / ذوی الحقوقها
به آن دسته از افراد حقیقی و حقوقی گفته می شود که به نوعی نسبت به عملکرد سازمان و یا شرکت مورد نظر دارای منافعی هستند و لذا علاقه آنها باید مورد توجه قرار گیرد . از جمله گروه ذینفعان می توان به مشتریان ، کارکنان ، سهامداران و امثالهم اشاره کرد.
6- رقبا
بنا به تعریف رقبا آن دسته از افراد و سازمانهایی هستند که حداقل در یکی از اهداف با شرکت یا سازمان مورد نظر وجه اشتراک دارند.
7- مشتریان
مشتری شخصی است حقیقی یا حقوقی که طالب محصولات و خدمات شرکتها و سازمانهایی است که به ارائه خدمت و تولید محصول می پردازند و شرکتها موظف به بررسی و تحلیل بازارها و مشتریان آن هستند و یک شرکت در چهار نوع بازار مشتری قادر به فعالیت است ، بازار مصرف کننده- بازار واسطه ای – بازار دولتی – بازار بین المللی
8- تامین کنندگان
منظور از تامین کنندگان آن گروه از شرکتها و سازمانهایی هستند که به تامین منابع مالی ، مواد ، نیروی انسانی ، علمی و امثالهم می پردازند ، مثل بانکها و شرکتهای بیمه
9- وظایف / تکالیف / مقررات
به امور متناسب با حوزه فعالیت یک سازمان که از نظر منطقی انجام آن امور می تواند به عهده آن سازمان گذاشته شود ، وظایف می گویند که دو به نوع رسمی و غیر رسمی تقسیم می شوند
تکالیف، آن دسته از اموری است که برحسب وظیفه شرعی بر عهده گروه یا فردی گذاشته می شود
مقررات اعم از باید و نبایدهای اخلاقی تا باید و نبایدهای حقوقی و عرفی است.
10-موضوعات / عوامل و حوزه های استراتژیک
منظور از تعیین موضوعات استراتژیک ، توان شناسایی موضوعات استراتژیک مبتلا به سازمان ، به منظور یافتن استراتژی مناسب برای دستیابی به اهداف مطلوب و تحقق رسالات سازمان می باشد و عوامل و حوزه های استراتژیک بیانگر عوامل عمده ای است که جهت گیری سازمان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند
11- ماهیت استراتژی
ماهیت استراتژی یک سازمان بطور متداول حرکتهای استراتژیکی است که در راستای توسعه ، ثبات و یا کاهش و یا تلفیقی از این سه به مرحله اجرا گذاشته می شود.
12- فرموله کردن و تدوین استراتژی
تعیین متغیرهای استراتژیک و سپس مدلسازی موضوع مورد نظر در قالب یک ماتریس و یا مدل تصمیم گیری را فرموله کردن می گویند
13- گزینه ها و بدیلهای استراتژیک
با سناریوپردازی زمینه ای فراهم می شود که بتوان مناسبترین گزینه ها را برای هریک از آینده های ممکن شناسایی و سپس بهترین استراتژی را برای محتمل ترین شرایط اتی انتخاب نمود
14- انتخاب استراتژی اولویت دار
پس از تهیه و تدوین استراتژی ها باید برحسب درجه اهمیت هر یک ، اولویت خاصی برای آنها قرار داد . در عین حال باید آنها را بر مبنای معیارهای مطلوبیت ازنظر انتظارات جامعه و ذینفعان نیز برگزید.
15- اهداف کیفی و اهداف کمی / سالیانه
هدفهای کیفی ، هدفهایی هستند که در چارچوب اهداف بنیادین و ارزشهای حاکم بر سازمان ، جهت حرکتهای سازمان را در ابعاد مختلف نشان می دهد و اهداف کمی میزان حرکت را در راستای اهداف کیفی در یک دوره مشخص نشان می دهد.
16- پیاده سازی / بکارگیری / اجرای استراتژی
در این مرحله تبدیل استراتژی به طرح ها و برنامه های مشخص و عملیاتی در یک دوره زمانی معین و با تخصیص منابع مشخص، صورت می پذیرد.
17- سیاست و خط مشی / روش و رویه /دستور
چارچوبهای تفویض اختیار برای تصمیم گیری مدیران حوزه اجرایی سیاستها نامیده می شوند که در پنج قسمت ، اعمال تصمیم استراتژیک – تعیین مبناهای کنترل عملیات – کاهش زمان تصمیم گیری – حذف تاخیر ها و وقفه ها و ایجاد هماهنگی بین واحدها خلاصه می شود.
قواعد عمومی انجام کار در یک سازمان را خط مشی می نامند.
رویه نیز ترتیب و روش معین برای اجرای سیاستها و خط مشی ها است.
روش حاکی از جزئیات نحوه انجام هر فعالیت است.
دستور شامل فعالیتها و اقدامهای خاصی است که به درخواست مسئولین مافوق انجام می پذیرد
18- کنترل و ارزیابی استراتژی
کنترل فرایندی است که به منظور تعیین حدود دستیابی به هدفهای استراتژی پیاده شده باید مورد توجه قرار گیرد و کنترل استراتژیک ، ارزیابی مفروضات برنامه در طول مدت اجرای برنامه است.
19- اندازه گیری عملکرد / تحلیل فاصله
برای این منظور نتایج حاصل ازاجرای برنامه های عملیاتی را از حیث انطباق پذیری با ماموریت و اهداف و راهبردها ، کنترل کرده و کارایی و اثر بخشی آن را محک می زنند.
20- نهادینه سازی استراتژی
نهادینه کردن استراتژی که منظور اثر بخش کردن نحوه استراتژی مطرح می شود ، بدین معنی است که باید استراتژی بر زندگی و روند حرکت روزمره اثر بگذارد . در این راستا سه مولفه اساسی که وسایل سازمانی بلند مدت را برای نهادینه کردن استراتژی فراهم می سازند ، عبارتند از : ساختار سازمانی – هدایت و رهبری – فرهنگ سازمانی
21- برنامه ریزی عملیاتی / تاکتیکی
راهبردهای عملیاتی عبارتند از جزئیات و روشهایی که برای دستیابی به اهداف و استراتژیها لازم است.
برنامه ریزی تاکتیکی تقسیم اهداف بلند مدت به اهداف با طول زمانی کوتاه تر ،تعیین و تنظیم و پیاده سازی برنامه خاص برای رسیدن به آن اهداف با استفاده بهینه از منابع ، و بر اساس استراتژیهای تعیین شده می باشد.
22 – بودجه بندی
بودجه بندی تمرکز عملیات حول محور مالی است که دامنه برنامه ریزی آن کوتاه و به مدت یک سال و اساس آن پیش بینی درآمدها و هزینه ها طی دوره برنامه ریزی است.
23- فرهنگ استراتژیک
فرهنگ استراتژیک ، فرهنگی است که وجود حاکمیت آن در سازمان ، قابلیت واکنش مناسب و به موقع را در مقابل تغییرات و شرایط محیطی افزایش می دهد . سازمانهای دارای فرهنگ استراتژیک ، ضمن داشتن نگرش بلند مدت ، به هردو عامل درونی و بیرونی سازمان توجه دارند و برای برتری تلاش می کنند.
منبع: کتاب نگرش جامع بر مدیریت استراتژیک دکتر علی احمدی
نظرات شما عزیزان: